پس از این است که میسون دو سال در گولاگ ورکوتا، یک اردوگاه کار اجباری در روسیه زندانی میشود. سال بعد یک نامه از پاول ریویر به منطقهٔ خانگی میآید و از او کمک میخواهد. پیتکرن در این نبرد حضور دارد اما کانر ترجیح میدهد به جای تعقیب او به دفاع از شهر کمک کند. کانر مؤدبانه این درخواست را رد میکند و از اینکه پسران آزادی به اشتباه او را یکی از خود میدانند، دلگیر میشود، اما اکیلیس اشاره میکند که در نامهٔ ریویر نام جان پیتکرن نیز برده شدهاست و نظر کانر را تغییر میدهد. کانر میتواند علاقهٔ او را با گفتن اینکه در تلاش برای نجات جان واشینگتن است، جلب کند زیرا به نظر میرسد ویمز واشینگتن را یکی از مهرههای اصلی استقلال کشورش میداند. مرکز کنترل هیوستون اعلام کرد که فضاپیما پس از انفجار و برخورد با آب در ناحیهای از ۲۸٫۶۴ درجه شمالی تا ۸۰٫۲۸ درجه غربی پخش شدهاست. همچنین فاش شدهاست که به دلیل وضعیت «یکبار مصرف» آنها، جعبههای سیاه وی و دیگر اعضای یورها از شکلهای زندگی ماشین بازیافت شدهاند. سپس کانر نامهای از ویلیام کید به دست میآورد که سالها قبل خطاب به مردی زندانی به نام لوکی لِم در قلعهٔ ولکات نوشته شدهاست.


کانر با چند زندانی دعوا میکند تا نگهبانان او را مهار کرده و به سیاهچال ببرند. او فردای آن روز دوباره نزد میسون ویمز میرود و میسون میگوید که کلید برای بازکردن ساخته نشدهاست، بلکه نقشش این است که با کلید واقعی یکی از نگهبانان به نام واردن عوض شود. اکیلیس کانر را روی پایش میایستاند و از چوبهٔ دار پایین میکشد و تبر او را به او میدهد. همچنین با عضویت در این گروه کانر میتواند به اکتشاف تونلهای زیرزمینی که توسط فراماسونها استفاده میشود و آدامز به او نشان دادهاست، بپردازد. او همچنین سعی میکند خود را توجیه کند و میگوید شاه جرج حق دارد که حس کند به او خیانت شدهاست و اعمال بریتانیا بدون علت نیست.


کانر متوجه میشود که توسط مأموران مسلح زیادی محاصره شدهاست اما پاتنم به موقع رسیده و به سربازان ارتش قارهای دستور میدهد تفنگهایشان را پایین بیاورند زیرا او جان واشینگتن را نجات دادهاست. سپس کانر به همراه ساموئل آدامز به مراسم سخنرانی جرج واشینگتن، فرماندهٔ کل ارتش قارهای میرود. او بلافاصله به مقابله با چارلز لی برمیخیزد اما ساموئل آدامز مداخله کرده و سعی میکند حواس او را با معرفیاش به واشینگتن پرت کند. کانر در میان جمعیت بینظم به سوی واشینگتن که با محافظانش در عقب ایستادهاست، میدود در حالی که اعضای حشاشین مردان هیکی را به خود مشغول کردهاند. در حالی که چارلز لی قرار بود برای جمعیت صحبت کند و طناب را دور گردن کانر بیندازد، درست هنگام بازشدن دریچهٔ زیرپایش با یک سوت به حشاشین علامت میدهد و پیش از آنکه طناب خفهاش کند بریده میشود. شش ماه بعد رابرت کشتیاش به نام آکیلا را آماده میکند و از کانر میخواهد برای تنظیم توپهای جنگی کشتی با او بیاید. کانر و فالکنر پس از یورش به ماریا وینهیارد و در حین بازجوییها متوجه میشوند قلعهٔ فونیکس در کنترل تمپلارهاست و مجبور میشود آن را به دست آورد. پگ لگ برای کانر توضیح میدهد که این نامهها جای گنجی مخفی را مشخص میکند و قبول میکند در ازای خردهریزهایی از جعبهٔ گنجهایی که کانر در سرحدات پیدا میکند نامهها را به کانر بدهد. کانر سعی میکند توضیح دهد که او در این باره بیگناه است اما با ضربهٔ قنداق تفنگ بیهوش میشود و با توماس هیکی هر دو به جرم جعل کردن به زندان برایدول فرستاده میشوند.


تالماج توضیح میدهد که هیکی مسئول جعل پول و نقشهٔ قتل واشینگتن است. کانر میپرسد که واشینگتن کجاست و میفهمد او نیویورک را به قصد فیلادلفیا ترک کردهاست. در قدم نخست، در سال ۱۷۷۳، یکی از اهالی قبیلهٔ کانر، کاننتوکن به خانهٔ اکیلیس میآید و به او خبر میدهد که ویلیام جانسون قصد خرید اجبارانهٔ زمینهای آنها را دارد. به علاوه او قصد دارد کشتی لویاتان که مسافری سری از تمپلارها را همراه دارد از بین ببرد. در ۱۷۷۶، آشیل یکی از متحدانش به نام بنجامین تالماج را فرامیخواند تا به کانر کمک کند تا توماس هیکی را در نیویورک بیابند. کانر پس از آنکه به آنها کمک میکند تا مأموران بریتانیایی را از آنها دور کند، زمینی در منطقهٔ خود به آنها پیشنهاد میدهد و آنها نیز قبول میکنند. در برخی پیادهسازیها که از مفسر استفاده میشود، مرز مشخصی بین کامپایل و تفسیر وجود ندارد. شبکه ی نهال هم برخی از قسمت های فصل اول و دوم سونیک بوم را با نام سونیک با مدیریت شیلا آژیر از روز ۸ خرداد در روز های پنج شنبه و جمعه بر روی آنتن برد. برخی سلاحها همچنین میتوانند برای پاکسازی موانع مانند دیوارهای توخالی و کف برقی استفاده شوند. همچنین او در این جنگلها با دنیل بون رو به رو میشود و به داستانهای رویاروییاش با موجودات افسانهای و اسرارآمیز گوش میدهد و در پایان با لحنی دوستانه دلایل منطقی این رخدادها را یافته و به او میگوید.


در همین حال چارلز لی درمییابد که کانر همان پسربچهای است که چندین سال پیش در جنگل با او رو به رو شدهاست و میگوید که خوشحال است کانر به قولش عمل کرده و او را یافتهاست. یک زبان نوعگذاری شدهاست اگر مشخصات هر عملیات، نوع دادههای قابل اجرا توسط آن را با نشان دادن نوعهایی که برای آنها قابل اجرا نیست، تعیین کند. کانر در بوستون به قدری مبهوت شدهاست که اکیلیس مجبور است برای جلوگیری از خیره شدنش به رهگذران به او دشنام بدهد. پس از خریدن ملزومات کانر شاهد شورش مردم بوستون در مقابل سربازان بریتانیایی در ماجرای کشتار بوستون در پنجم می است. کانر کلید را دوباره از زندانی سارق میدزدد اما درمییابد که کلید نمیتواند در سلولش را باز نماید. بسیاری از زبانهای برنامهنویسی تعدادی قالب از ویژگیهای نوشته شده دستوری یا نحو (syntax) و معناشناسی (semantics) دارند، چرا که رایانهها دستورهای دقیقاً مشخص نیاز دارند. همچنین در سال ۱۹۷۴، فرانسه ضمانت داد تا اورانیوم غنیشده مورد نیاز راکتورهای هستهای ایران را تأمین کند. کانر به او پیشنهاد میدهد که پول مورد نیاز تعمیر کشتی را بدهد و رابرت نیز با خوشحالی قبول میکند برای کشتی خدمهای فراهم نماید و آن را آمادهٔ دریانوردی کند.


او درخواست اجرای عدالت را مطرح کرد که باید با نهایت دقت از سوی دولت ایران مورد توجه قرار گیرد. گیماسپات. بایگانیشده از اصلی در دسامبر ۵, سایت بازی انفجار رایگان (Link Website) ۲۰۰۸. در سال ۲۰۲۰ گزارشی مبنی بر فروش ۵۰ میلیون نسخه ای مجموعه ویچر منتشر شد. بر خلاف بازی نیئا که در دو نسخه و با دو قهرمان اصلی متفاوت عرضه شد - یکی برای سلیقههای غربی - در این بازی، تمام نسخهها دارای یک قهرمان یکسان است، و گروه توسعه تلاش کردند تا بهجای انجام اصلاحاتی برای سلایق غربی، روی ساخت یک بازی نقشآفرینی ژاپنی با کیفیت تمرکز کنند. و آن را یکی از مهمترین اختراعهای تأثیرگذار در موسیقی عامهپسند بدل ساخت. در ژوئیه ۲۰۱۵، نام «استلا» از عنوان حذف شد و به نام کنونی تغییر پیدا کرد. برای کندن و ازبینبردن گیاهان میتوان از بیل استفاده کرد. هنگامی که کانر هیکی را مییابد خنجر پنهانش را به نشانهٔ حشاشین نشان میدهد و هیکی میگوید که گمان میکرده فرقهٔ آنها تا الآن از بین رفته باشد و سپس فرار میکند. سپس کانر پیش از آنکه نیروهای بریتانیایی دستشان به او برسد فرار میکند. رپیهای صدای سیاه که کار خود را از ۱۹۸۹ آغاز کرده بودند دولتآپارتایدوقت را به جایی کشاندند که کا آنها را ممنوع کرد و این ممنوعیت تا سال ۱۹۹۳ ادامه یافت.